جدول جو
جدول جو

معنی زیان آوری - جستجوی لغت در جدول جو

زیان آوری(وَ)
خسارت و آسیب و ضرر و مضرت. (ناظم الاطباء). زیان آوردن. رجوع به همین کلمه و زیان و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
زیان آوری
ضارٌّ
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به عربی
زیان آوری
Harmfulness
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زیان آوری
dommage
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زیان آوری
ক্ষতিকর
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به بنگالی
زیان آوری
نقصان دہی
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به اردو
زیان آوری
madhara
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
زیان آوری
อันตราย
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به تایلندی
زیان آوری
daño
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
زیان آوری
Schädlichkeit
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به آلمانی
زیان آوری
шкодливість
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
زیان آوری
szkodliwość
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به لهستانی
زیان آوری
危害
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به چینی
زیان آوری
prejudicialidade
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
زیان آوری
dannosità
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
زیان آوری
schadelijkheid
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به هلندی
زیان آوری
вредность
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به روسی
زیان آوری
हानिप्रदता
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به هندی
زیان آوری
bahaya
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
زیان آوری
유해성
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به کره ای
زیان آوری
נזק
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به عبری
زیان آوری
有害
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به ژاپنی
زیان آوری
zararlılık
تصویری از زیان آوری
تصویر زیان آوری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبان آوری
تصویر زبان آوری
خوش صحبتی، شیرین سخن بودن، نیکوبیانی، گستاخی، زبان درازی، سخنوری، برای مثال هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی / چه حاجت است که گوید شکر که شیرینم (سعدی۲ - ۵۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
چیزی که سبب زیان و خسارت و آسیب شود، آنچه ضرر برساند، زیان آورنده
فرهنگ فارسی عمید
(زَ وَ)
فصاحت و بلاغت. (ناظم الاطباء). سخن گویی. زبان دانی. چیره دستی در سخن. زبان گویا داشتن. درسخن توانا بودن. منطق قوی داشتن. شیرین سخن بودن. لسن. (صراح). بیان. (منتهی الارب). تبلتع. طلاقت. عارضه. فصاحت. قضاء. (منتهی الارب) :
چو بشنید شاه آن زبان آوری
زبون شد زبانش در آن داوری.
نظامی.
نیوشندگان را در آن داوری
غلط شد زبان زبان آوری.
نظامی.
مرا خود چه باشد زبان آوری
که گفته است شاه سخن عنصری.
سعدی.
، زبان بازی: و گر جاهلی به زبان آوری بر حکیمی غالب آید عجب نیست. (گلستان سعدی).
که مجرم بزرق و زبان آوری
ز جرمی که دارد نگردد بری.
سعدی (بوستان).
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانۀ مراد رسید ای محب خموش.
حافظ.
رجوع به زبان آور شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبان آوری
تصویر زبان آوری
نیکو بیانی خوش صحبتی، شاعری سخنوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
مضر
فرهنگ واژه فارسی سره
بلاغت، سخنوری، فصاحت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
Pernicious, Detrimentally, Harmful, Noxious, Prejudicial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
вредно , вредный , ядовитый , пагубный , пагубный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
schädlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
шкідливо , шкідливий , шкідливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
szkodliwie, szkodliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیان آور
تصویر زیان آور
有害地 , 有害的
دیکشنری فارسی به چینی